الگوی آموزش میان رشته ای
در این نوشته می خواهیم با معرفی این رویکرد نوین برای مقابله با معضلات و چالش های پیچیده دنیای مدرن ، ببینیم که توسعه و ارتقاء دانش و الگوی آموزش میان رشته ای تا چه اندازه می تواند برای سیستم آموزش سازمانی مثمر ثمر باشد؟
“اگر شما یک دانش آموز هستید، سعی کنید که یک معلم باشید؛ اگر شما یک معلم هستید سعی کنید که یک دانش آموز باشید”
‘!If you are a student, try to be a teacher; if you are a teacher, try to be a student’
Mehmet Murat Ildan
حرکت به سوی پیچیدگی بیشتر
مسائل پیچیده در قلب مطالعات و الگوی آموزش میان رشته ای قرار می گیرد. چهار پیش نیاز برای یک سیستم وجود دارد که بتوان آن را پیچیده نامید در مقابل اینکه فقط بغرنج باشد:
- وجود “عامل” های گوناگون (مانند اتم ها، ولگرد های فوتبالی و سازمان ها)
- این عامل ها بهم متصل بوده و رفتار و اعمال آنها بهم وابسته است (آنها یک شبکه را تشکیل می دهند)
- این مجموعه عامل ها به سمت سازماندهی خود گرایش دارد
- این عامل ها باید قادر به تغییر و یا یادگیری باشند (در فضای محلی و جهانی)
یکی از مثال های پیچیدگی، نظام شهری با وجود سازماندهی زیرساخت ها، جریان بی شمار محموله ها و زندگی روزمره مردم است عملکرد شهر حتی بدون وجود یک برنامه ریز مرکزی ادامه دارد. یک سیستم پیچیده غیرقابل پیش بینی بوده و رفتاری غیرخطی دارد مثل اثرات سیستم که با علل خود متناسب نیست و تغییرات بزرگی که در الگوی رفتاری یک سیستم دیده می شود. همین بسیاری از مسائل پیچیده مانند سقوط بازار سهام، فروپاشی تمدن های باستانی، حملات صرعی, شورش های مدنی و آلودگی دریاچه ها را به وجود می آورد.
هر چه دامنه ارتباطات جهانی به خصوص در حوزه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی گسترش پیدا می کند، مسائل پیچیده بیشتری به وجود می آید. انسان جدید مانند عهد باستان در گروه های کوچک و جدا از هم زندگی نمی کند، امروزه بازارهای جهانی شرکت ها و مصرف کنندگان را به هم متصل می کند. این بازار ها خود سازماندهی داشته، مستقل هستند و با تغییرات سازگارند. بنابراین مسائلی که از این بازارها ظهور می کنند در بخش مسائل پیچیده طبقه بندی می شوند. هرچه فناوری همبستگی و جهانی شدن را تقویت کند بهتر می توان این مسائل پیچیده را شناسایی کرد. به عبارتی دیگر، از طرفی پیشرفت های فناوری به پیچیدگی مسائل دامن می زنند و از طرف دیگر همین پیشرفت ها به دانشمندان کمک می کند که نیروی اصلی، فعل و انفعالات و روابط غیرخطی این پدیده های پیچیده را درک کنند. به عنوان مثال فناوری های تولیدی مثل تصویربرداری رزونانس مغناطیسی امکانات زیادی به وجود آورده و حوزه تحقیقات و الگوی آموزش میان رشته ای را توسعه داده است.
چرا الگوی آموزش میان رشته ای
مسائل پیچیده دقیقا در بین حوزه های مختلف اتفاق می افتد. با توجه به علوم پایه، مهندسی و پزشکی به عنوان مثال، تغییرات آب و هوا را نمی توان به طور جامع بدون در نظر گرفتن تاثیرات عواملی چون اقیانوس ها، دریاها، اجزای اتمسفر، تابش خورشید، فرآیند های حمل و نقل، استفاده از زمین، پوشش زمین و دیگر اقدامات انسان شناسی و مکانیزم بازخورد که این “سیستم زیر سیستم ها” را با مقیاس های فضا و زمان بهم مرتبط می سازد درک کرد. برای درک و توضیح جامع تر مسائل پیچیده و واقعی زندگی، نگرش های مختلفی باید باهم تطبیق و ادغام شوند، و همین نیاز الگوی آموزش میان رشته ای را مشخص می کند. از سال ۲۰۱۰، یک گروه میان رشته ای پژوهشگر، آثار بوش را با استفاده از روش های مدرن و استاندارد شده با نام منعکس کننده مادون قرمز و عکاسی ماکرو با رزولوشن فوق العاده بالا مورد بررسی دقیق قرار دادند. با همکاری عکاسان، مورخان فن و هنر، مهندسین نرم افزار و محافظین تحقیق، تعدادی از نقاشی ها که کار یک هنرمند آلمانی بود از لیست حذف شد و تیم را به نتایج مطلوبی نزدیک کرد. علاوه بر این با مطالعه لایه های زیرین نقاشی ها با کمک اشعه ایکس، دوربین های UV و مادون قرمز پژوهشگران درک بهتری نسبت به فرآیند خلاقانه ای که بوش برای خلق شاهکارش هاش داشته پیدا کردند.
مسائل عصر حاضر به متخصصین جدید نیازمند است. در واقع نظریه ها، روش ها و نتایجی را می طلبد که از رشته های مختلفی بدست آمده که به ظاهر به هم نامرتبط هستند. مدیران و اساتید دانشگاه ها در تلاش هستند که تفکر یکپارچه سازی را در دانشجویان تقویت کنند و به آنها کمک کنند تا ارتباط بین رشته های گوناگون را درک کرده و با توسعه حوزه دانشی خود راهکار ارائه داده و تصمیم بگیرند. چیزی که آنها توصیه می کنند گسترش دانش چند رشته ای در زمینه علوم، فرهنگ و جامعه است که توانایی برخورد با مسائل و چالش های پیچیده را ارتقا دهد. آنها تأکید دارند که دانش آموزان باید با نظام آموزش و پرورش چند رشته ای هم سو شده و یادگیری خود را در رشته های مختلف به کار گیرند. باید به این نکته توجه کرد که ما با دنیایی رو به رو هستیم که با فناوری تغییر شکل می دهد، پس کسی که قابلیت برخورد و طبقه بندی حجم بیش از حد اطلاعات را داشته باشد دارای یک مزیت رقابتی است. همین موضوع نیاز به الگوی آموزش میان رشته ای را برای مقابله با پیچیدگی های جوامع آینده برجسته می کند.
تجربه ثابت کرده است که دانش آموزان و دانشجویان غالبا به مسائل پیچیده علاقه نشان داده اند. بسیاری از آنها برنامه ها و دوره هایی را انتخاب می کنند که در آن مسائل پیچیده مورد مطالعه قرار می گیرد با عناوینی همچون مطالعه سیاره آینده و مغز و علوم شناختی. این فراگیران نه تنها به مسائل روز علاقه نشان می دهند بلکه مشتاق هستند که برای چالش های جهانی راهکار ارائه دهند. در نتیجه در آموزش عالی هم تلاش بر این است که دانشجویان دیدی فراتر از رشته خود پیدا کنند و به راه حل های خلاقانه ای برای مشکلات عصر جدید دست یابند.
نکته ای که باید به آن اشاره کرد و بسیار حائز اهمیت است این است که تأکید بر توسعه الگوی آموزش میان رشته ای به معنی نقض سیستم آموزشی تک رشته ای نیست و با این هدف پایه گذاری نشده است. آموزش تک رشته ای دانش آموزان را با یک سری استاندارها، نظریه ها و روش های کلیدی تجهیز می کند و الگوی آموزش میان رشته ای بر پایه های همین دانش تک رشته ای ساخته می شود.
در واقع الگوی آموزش میان رشته ای مکملی برای تدریس تک رشته ای بوده به طوری که به دانش آموزان کمک می کند به این نتیجه برسند که چرا باید درباره سایر رشته ها نیز اطلاعات داشته باشند و درک این موضوع باعث می شود که در راستای مطالعات میان رشته ای مشکلات و پدیده های دنیای واقعی را بهتر تشخیص دهند. با این بینش دیگر ما الگوی آموزش میان رشته ای را پلی بین رشته های گوناگون نمی بینیم، بلکه آن را اتحاد دانش ها در نظر می گیریم.
منبع:
Designing Interdisciplinary Education
Lucy Wenting، Christianne Vink، Ger Post، Linda de Greef