روابط عمومی اقتضایی (قسمت دوم)
در بخش اول مصاحبه دکتر هادی زمانی با روزنامه عصر اصفهان و معرفی کتاب “روابط عمومی اقتضایی” به اهمیت نقش روابط عمومی در خلق برند های جهانی اشاره شد و در ادامه به فلسفه و ایدئولوژی آن خواهیم پرداخت.
پس با این حساب اساس این ایدئولوژی قدرتمند، ایدئولوژی روابط عمومی بر مبنای گفتگو است؟
دقیقا . توسعه مبنایی است که جوامع را از حالت سنتی با شاخص های خاص خود به دنیای مدرن که هدف اش رفاه و آزادی بشریت است سوق می دهد و این توسعه بدون وجود سازمان های قدرتمند اجتماعی محقق نمی شود. نقش سازمان ها، چه دولتی برای ارایه خدمات سطوح اولیه هرم مازلو، و چه سازمان های مردن نهاد و نظارتی برای تحقق دموکراسی در جامعه و کنترل مدیران و سیاستمداران، و چه نهادهای جهانی برای یکپارچه سازی و توزیع عادلانه ثروت در جهان ، همه و همه نقشی بی بدیل در این امر ایفا می نمایند.
بر اساس دیدگاه های «رابرت مرتون» جامعه در سه سطح کلان (حکومت و سیاست)، میانی (سازمان ها و نهادها) و سطح خرد (افراد جامعه) تقسیم بندی می شود و میدان عمل می یابد. نقطه حیاتی و کلیدی این تقسیم بندی سطح میانی و توجه ویژه به سازمان ها و نهادهاست که محور اتصال حاکمیت به مردم هستند. اگر در جامعه ای سازمان ها از مدیریت ناب برخوردار باشند و قدرت خدمت رسانی مطلوب را برای آن سازمان ایجاد کنند، مردم نسبت به حاکمیت خوش بین و امیدوار هستند. از طرفی اگر جامعه ای بهترین ایدئولوژی ها را داشته باشد و نجیب ترین مردم هم در آن کشور زندگی کنند، اما سازمان ها ناکارآمد باشند، نیازهای مردم به عقده های اجتماعی و اعتراضات سیاسی بدل خواهند شد. البته چنین جامعه ای با نادیده گرفتن شایسته گزینی در انتصابات سازمانی زمینه فساد ساختاری و ارتشأ نیز را فراهم خواهد نمود.
پس بر این اساس شما بحران های امروز جامعه را حاصل سوء مدیریت می دانید؟
البته. انتصابات سیاسی در پست های اجرایی بدون در نظر گرفتن تخصص و توانایی و تنها به صرف معاشرت و همراهی با سیاستمداران بی کفایت باعث بخش زیادی از هدر رفت فرصت ها و منابع چه مادی و چه انسانی شده است.
شما بحران های سازمانی را پیش مقدمه ایجاد بحران های اجتماعی می دانید؟
بله. مهمترین وظیفه سازمان ها ارایه خدمات مطلوب و مطمئن به مردم است. وقتی سازمان ها قادر نیستند نیازهای مشخص شده هرم مازلوی مردم خود را برآورده سازند و به بی کفایتی منصوب می شوند، مردم همه چیز را از چشم حاکمیت می بینند و لذا مجبور به اعتراض خواهند بود. به عنوان مثال بانک مرکزی وظیفه اش حفظ ارزش پول ملی است. وقتی قادر به این کار نیست و کانال های ارتباطی هم برای شنیدن سختی ها و مشکلات مردم که در نتیجه عملکرد فلان سازمان ایجاد شده به دلیل نبود تفکر روابط عمومی و ادارات و دفاتر روابط عمومی کارآمد وجود ندارد راهی جز شلوغ کاری و اعتراض و نهایتا شکل گیری بحران نمی ماند. بحرانی که محصول ناکارآمدی مدیران است. قطعا عدم توانایی در مدیریت آن زمینه را برای نفوذ دشمنان نیز فراهم خواهد نمود و مردم که نیازمند حامی هستند هر صدایی را جز صداهای آشنا ،صدای خود می پندارند. تنها کافی است اشاره ای به نیازها و خواست هایشان کرده باشد که حاکمیت به عمد یا سهو آن را نادیده می گیرد.
اشاره به روابط عمومی در مدیریت بحران ها کردید، با توجه به تخصصتان در این زمینه آیا دانش روابط عمومی و ارتباطات قدرت مدیریت بحران های کنونی را دارد؟
روابط عمومی را بسیاری دانش سازمانی می دانند. اگر مرتون در تقسیم بندی جامعه سه سطح مذکور را بیان می کند. بنده معتقدم روابط عمومی بر اساس ارائه بنده هم در کتاب روابط عمومی اثربخش و فراگیر که “روابط عمومی را دانش ابزارهای تسهیل اجتماعی با هدف بازتولید آگاهی در جامعه”تعریف نموده ام می تواند در همین سه سطح جولان عمل بیابد. یعنی حاکمیت باید معتقد به تفکر روابط عمومی باشد و با برخورداری از این تخصص در سطح سیاسی زمینه ایجاد تعاملات بهینه با جهان یکپارچه و ایجاد کانال های ارتباطی مستقیم و بدون واسطه را با همه دولت ها حتی دولت های متخاصم را ایجاد نماید و از گفتگوی مستقیم و بدون واسطه هراسی نداشته باشد که این قدرت یک فرد یا دولت است. روابط عمومی سازمانی ما که از سال 1930 در جهان و در ایران هم بیش از 80 سال است که در سازمان ها حضور دارد باید پس از 8 دهه جایگاه واقعی خود را بازیابد و با تعریف جایگاه درست حقوقی در سازمان ها به عنوان اداره ای با برخورداری از مزایای چارت سازمانی چون حق مسئولیت ، پست مشخص و … از بودجه ها و ردیف های مشخص خود برخوردار شود تا بتواند متخصصان خود را جذب و در جایگاه درست بر اساس استانداردهای روز جهانی به مدیریت ارتباطات ، مدیریت رویداد، مدیریت برند، مدیریت دانش ، مدیریت اطلاعات و مدیریت نظارت و ارزشیابی خود بپردازد. آنگاه شاید با رویکردهای صحیح سازمانی و ایجاد کانال های ارتباطی مستقیم و گوش شنوای سازمانی، مردم آرام آرام نقش مهم مطالبه گری خود را بازیابند و خردورزی در جامعه با بازتولید و نشر محتواهای فاخر علمی جریان یابد و شهروند با شاخص های منحصر به فرد خود متولد شود.
و این ها همه بر اساس روابط عمومی زندگی که فرضیه شماست محقق می شود؟
اگر دیدگاه مرتون و تالکوت پارسونز(جامعه شناس) را در مورد تأثیرات فرد بر سازمان و تآثیرات سازمان بر حکومت مقایسه کنیم، پارسونز نظام اجتماعی را مبتنی بر یک نظام ارتباطی تبیین می کند و با توجه به تأثیر فرد بر سازمان و تأثیر سازمان و نهادها بر حکومت، نیاز به یک نظام ارتباطی مبتنی بر “گفتگو” مطرح می گردد. همه نهادها و افراد باید قدرت و مهارت گفتگو با هم را داشته باشند و از طریق گفتگو، مشکلات را حل کنند. آنچه در “گفتگو” بارز می گردد، جایگاه و اهمیت “کلمه” است و اینکه آفرینش کلمه مقدم بر آفرینش انسان است که ادیان الهی به آن اذعان دارند. افعال الهی بر اثر حکمت است و خداوند در این حکمت به ما ثابت می کند که انسان ها می توانند بسیاری از مشکلات خود را با گفتگو و استفاده از کلمه حل نمایند.
اگر در سطح خرد اجتماعی، بتوانیم ارتباطات خود را تقویت و توسعه دهیم، به محتوای کتاب های درسی به عنوان منبع ارزشمند دانش ارتباطات توجه کنیم، با استفاده از داستان های زیبا و حکمت های متعالی به آموزش راه و رسم زندگی به فرزندانمان در سطح خرد اجتماعی تا توانمند شدن در سطح کلان بپردازیم، از منابع غنی ادبیات خود مانند بوستان و گلستان سعدی استفاده کنیم و آنها را در کتب درسی و ادبیات دانش آموزان قرار دهیم، نظام آموزش و پرورش به جای ادبیات بی محتوای فعلی، مفاهیم ارتباطی و ارزشمند را جایگزین کند، ادبیات گفتگو را تقویت نماید، مطمئنا بسیاری از شوراهای حل اختلاف ما با این حجم از پرونده مواجه نخواهند بود. چون مردم می آموزند که چگونه می توانند با مذاکره و گفتگو، مشکلات خود را حل کنند و در مقابل سازمان ها، مطالبه گر باشند، سازمان ها نیز در بازتاب به این مطالبه گری افراد، می آموزند که پاسخگو باشند. مطالبه گری افراد و توانمندی سازمان ها در پاسخگویی، طیفی است که به فرآیند ارتباطات قدرتمند، آموزش مدیران خردمند و راهیابی این مدیران به دستگاه حاکمیت و استقرار حاکمان خردمند و متکی به ارتباطات رهنمون می گردد، و لذا ارتباطات به عنوان یک ایدئولوژی، جهانی زیبا و صلح آمیز را رقم میزند که در آن افراد و دولت ها از منابع خدادای برای رفاه کل بشریت استفاده می کنند و در این جاست که مدیریت ناب به عنوان آخرین سبک مدیریت روز دنیا با دو رویکرد مبارزه با اتلاف ها و احترام تنها سبک مدیریتی می شود که قدرت تغییر دارد.
شما دیدگاه های خاصی در مورد تکنولوژی ارتباطی دارید، درست است؟
انسان در بیش از تاریخ تا دوران صنعتی و مدرن و عصر امروز که عصر ارتباطات است، تحولات بیشماری را پشت سر گذاشته و اکنون در دهکده جهانی زیست می کند که فاصله مکانی معنایی ندارد. ابعاد زمان و مکان تضعیف شده اند و انسان عصر ارتباطات وارد عصر هوشمندسازی می شود. به نظر من انسان ارتباطی از طریق شبکه های اجتماعی و موبایل، عصر ارتباطات را به عصر هوشمند تبدیل می سازد.
انسان هوشمند از بدی گریزان است. زیرا می داند که بازتاب شرارت، متوجه خود اوست، همیشه درحال آموختن است و از سطح پایین هرم مازلو به سطح منزلت رسیده است. می داند که تا گرسنه ای بر روی زمین است، او آسوده و مرفه نخواهد بود. لذا با تدوین قوانین خاص و توسعه تکنولوزی تا دورترین نقاط زمین و دسترس کردن اطلاعات و داده و طرح سوالات چرایی در اذهان همه انسان ها کمال را مهم ترین هدف خود قرار می دهد . او هوش مصنوعی را تواناتر از همیشه با داده هایی که منحصر به خودش بوده و با مهارت ویژه انسانیت می سازد تا جهانی امن و آرام ایجاد کند. شاید به کمال نرسد اما انسان ارتباطی با ورود به جهان هوشمند به تعالی خواهد رسید. او به مرحله ای ارتقا می یابد که باید به دورانی فراتر بیاندیشد. عصر انسان هوشمند.
با تشکر از شما سرکار خانم رضایی که برای این مصاحبه وقت گذاشتید.